غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری ملقب به خیام در 28 اردیبهشت سال 427 هجری قمری در خراسان بزرگ و شهر نیشابور به دنیا آمد. او در خانواده معمولی بزرگ شد یعنی جایی که پدرش ابراهیم خیمه دوز بوده و با پول نه چندان زیادی گذران زندگی میکردند. در آن زمان نیشابور مرکز اصلی دین زرتشت بود و به احتمال قریب پدر خیام یک زرتشتی بود که به اسلام روی آوردهبود. نام کامل وی در متون عربی ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیام است. در فارسی از او معمولاً به عنوان حکیم عمر خیام یاد میکنند. در زبان عربی، خیام بر وزن فعال است و به معنی خیمهدوز آن را میدانند؛ بههمین دلیل فرض شدهاست که اجداد وی حرفه خیمهدوزی را دنبال میکردند. بیهقی که با وی آشنا بود، مینویسد: «او جوزا بود، خورشید و عطارد در معراج ….» محققان از این مورد برای تعیین تاریخ تولد عمر، 28 اردیبهشت 427 هجریقمری یا همان 18 می 1048 میلادی استفاده کردند.
تولد و دوران کودکی
غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام در سال ۴۲۷ هجری قمری (۱۰۴۸ میلادی) در شهر نیشابور به دنیا آمد. اطلاعات زیادی از دوران کودکی او در دست نیست، اما از آثار بر جایمانده چنین برمیآید که خیام از همان آغاز نبوغی چشمگیر در علوم مختلف از خود نشان داده است.
تحصیلات و دوران علمی
خیام تحصیلات خود را در نیشابور آغاز کرد و در زمینههای متعددی از جمله ریاضیات، فلسفه، نجوم و پزشکی به دانش بالایی دست یافت. در جوانی با شخصیتهایی چون حسن صباح (بنیانگذار فرقه اسماعیلیه) و خواجه نظامالملک (وزیر دانشدوست سلجوقیان) آشنا شد؛ دیداری که بعدها تأثیر عمیقی بر سرنوشت فرهنگی ایران گذاشت.

همکاری با دربار سلجوقی
در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی، خیام برای تدوین تقویم جلالی به ری دعوت شد. او در رأس گروهی از منجمان، تقویمی طراحی کرد که از دقتی بیسابقه برخوردار بود و حتی از تقویم میلادی نیز دقیقتر است. خیام همچنین ریاست رصدخانهی سلطنتی را نیز بر عهده داشت.
وفات
عمر خیام در سال ۵۱۷ هجری قمری (۱۱۳۱ میلادی) در زادگاهش نیشابور چشم از جهان فروبست. آرامگاه او در باغی زیبا در نیشابور قرار دارد و به یکی از نمادهای فرهنگی ایران بدل شده است.
شخصیت علمی خیام
ریاضیات
خیام در ریاضیات از پیشگامان حل معادلات درجه سوم بهشمار میرود. او برای نخستینبار معادلات را بر اساس تعداد ریشههای آنها طبقهبندی کرد و راهحلهای هندسی برای آنها ارائه داد. اثر معروف او در این زمینه، رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است.
نجوم
در علم نجوم، خیام از متخصصترین منجمان زمان خود بود. تقویمی که او با همکاری دیگر دانشمندان تدوین کرد، «تقویم جلالی» نام دارد و پایهی بسیاری از تقویمهای بعدی از جمله تقویم شمسی ایرانی امروزی محسوب میشود.
فلسفه و کلام
خیام فیلسوفی با نگاه عقلگرایانه بود و به مکتب مشائی (مشایین) نزدیک بود. در آثار فلسفیاش چون الکون و التکلیف، تأملاتی عمیق دربارهی آفرینش، اختیار، تقدیر و رابطهی انسان با جهان هستی مشاهده میشود. تفکر او گاه با شکگرایی و نوعی نگاه اگزیستانسیالیستی همراه است.
سبک شعری خیام و رباعیات
ویژگیهای شعری
رباعیات خیام را میتوان یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی دانست. او در قالبی کوتاه و فشرده، مفاهیمی عمیق همچون مرگ، گذر زمان، ناپایداری دنیا، سرنوشت و لذت از لحظهی حال را بیان میکند. زبان شعر او ساده، بیپیرایه و سرشار از ایجاز و فلسفه است.
مضمونهای اصلی در رباعیات
- ناپایداری زندگی و گذر زمان
- شک در باورهای رایج دینی و اجتماعی
- دعوت به لذت از حال و اکنون (Carpe Diem)
- جستوجوی معنا در هستی و مرگ
نمونهای از رباعیات خیام:
می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است
گفتم به صنم: نمیپرستی؟ گفتا
این نقشِ دلربا، خدا دین من است
خیام در تاریخ ادبیات ایران و جهان
تأثیر در ایران
در تاریخ ادبیات فارسی، خیام آغازگر جریان فکری جدیدی بود که در آن عقلگرایی، فردگرایی و نگاه شکاکانه به مفاهیم سنتی رواج یافت. تأثیر او را در اشعار شاعرانی چون عراقی، بیدل دهلوی، صائب تبریزی و حتی نیما یوشیج میتوان مشاهده کرد.
خیام در غرب
شهرت جهانی خیام بهویژه پس از ترجمهی رباعیات او توسط ادوارد فیتزجرالد در قرن نوزدهم میلادی اوج گرفت. این ترجمه، خیام را به عنوان شاعر فلسفه و شک، به دنیای غرب معرفی کرد و او را در ردیف بزرگترین متفکران جهان قرار داد. رباعیات خیام به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شدهاند و الهامبخش جریانهایی در ادبیات و فلسفه غرب، بهویژه اگزیستانسیالیسم و رمانتیسم بودهاند.
نتیجهگیری
عمر خیام چهرهای است که مرزهای علم، فلسفه و ادب را درنوردیده است. او نمونهای کمنظیر از نبوغ ایرانی است که هم در عرصهی علمی و هم در حوزهی ادبیات، آثاری جاودان از خود بهجای گذاشته است. رباعیات او نهتنها آیینهی ذهن شکاک و ژرفاندیش اوست، بلکه بازتابی از دغدغههای همیشگی بشر دربارهی زندگی، مرگ، سرنوشت و معناست. خیام همچنان زنده است، در جان شعر فارسی، در فرمولهای ریاضی، و در دل کسانی که میکوشند لحظه را زندگی کنند.

بدون دیدگاه